Репост из: Неизвестно
🔞 لذت رابطه ناگهانی💦🤤
رو مبل نشسته بودمو سرم تو گوشیم بودو زیر چشمی هی نگاهش میکردم که اومد کنارم نشست و گفت داری با دوس دخترات چت میکنی؟ گفتم دارم عکس نگاه میکنم... اومد کنارمو با #عشوه گف منم ببینم.پاهاش چسبیده بود به پاهام من #داغ کرده بودم حسابی... چند تا عکس بامزه بهش نشون دادم گفتم تموم شد گفت از صبح داری همین دوتا عکسو میبینی؟!گفتم نه اخه عکسای دیگمو نشونت بدم میری به داداش میگی آبروم میره.گفت تو نگی منم نمیگم.خلاصه فولدر #گیفای س.ک.سی رو باز کردم.چند تا نشونش دادم دیدم خودشو بهم #چسبوند منم دستمو انداختم دور کمرش جوری که دستم از پشت روی #سینش بود...اروم سینه هاش رو #میمالیدم و گیفا رو میدیدیم...دیگه مطمئن شده بودم زن داداشم داغ کرده منم شروع کردم ب ...
برای خواندن ادامه داستان اینجا کلیک کنید 🔞
❌فقط افراد بالای 18 سال کلیک کنن❌
رو مبل نشسته بودمو سرم تو گوشیم بودو زیر چشمی هی نگاهش میکردم که اومد کنارم نشست و گفت داری با دوس دخترات چت میکنی؟ گفتم دارم عکس نگاه میکنم... اومد کنارمو با #عشوه گف منم ببینم.پاهاش چسبیده بود به پاهام من #داغ کرده بودم حسابی... چند تا عکس بامزه بهش نشون دادم گفتم تموم شد گفت از صبح داری همین دوتا عکسو میبینی؟!گفتم نه اخه عکسای دیگمو نشونت بدم میری به داداش میگی آبروم میره.گفت تو نگی منم نمیگم.خلاصه فولدر #گیفای س.ک.سی رو باز کردم.چند تا نشونش دادم دیدم خودشو بهم #چسبوند منم دستمو انداختم دور کمرش جوری که دستم از پشت روی #سینش بود...اروم سینه هاش رو #میمالیدم و گیفا رو میدیدیم...دیگه مطمئن شده بودم زن داداشم داغ کرده منم شروع کردم ب ...
برای خواندن ادامه داستان اینجا کلیک کنید 🔞
❌فقط افراد بالای 18 سال کلیک کنن❌